با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pull Through

American: ˈpʊlˈθruː British: pʊlθruː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
(بیماری یا گرفتاری و غیره را) پشت سر گذاشتن، بهبود یافتن
phrasal verb
در تنگنا کمک کردن، در سختی به کسی کمک کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pull through

  1. verb recover
    Synonyms: come through, get better, get over, improve, rally, ride out, survive, triumph, weather
    Antonyms: die, fail, lose

ارجاع به لغت pull through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pull through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pull through

لغات نزدیک pull through

پیشنهاد بهبود معانی